عزت ا.. انتظامی ، بازیگر
سلام می کنم به همه هموطنانم در ایران و خارج از کشور، در هر کجا که هستند. دو تا کتاب در باره من درآمده: یکی "آقای بازیگر" که هوشنگ گلمکانی از اطلاعاتی که من در اختیارش گذاشتم تالیف کرده و دیگری "جادوی صحنه" که درباره تئاتر است. من در جادوی صحنه مسائل تئاتری خودم را مطرح کردم. یک جمله را استفاده کردم که اصل حقیقت است. نوشتم از سال ۱۳۲۰ که من وارد لاله زار شدم یعنی وقتی که تصدیق ششم ابتدایی را گرفتم، علاقمند این کار بودم، عاشق این کار بودم تا کنون که ۸۱ سالم است این بر من گذشته است. به هر حال فعالیت من در تئاتر حرفه ای آغاز شد و بعد از کودتای ۲۸ مرداد به آلمان رفتم و آنجا یک مدرسه شبانه دوره سینما تئاتر را دیدم. بعد برگشتم تهران و رفتم هنرهای زیبا و بعد فیلم گاو را بازی کردم و بعد دو مرتبه سر چهل و هفت سالگی رفتم سر کلاس های دانشگاه تهران نشستم درس بخوانم.
محمد از تهران پرسیده: همکاری شما با آقای کیمیایی یک اتفاق مهم بود. لطفا درباره نقش خود در فیلم "حکم" توضیح دهید؟
در روزنامه ها خواندم که آقای کیمیایی برای فیلم "حکم" مرا انتخاب کرده است. ما با هم سلام و علیک داشتیم و من از کارهایش خوشم می آمد و برایش احترام قائل هستم. به هر حال ایشان سبک کار خود را همیشه انجام می داد. وقتی مرا خواستند و رفتم دفترشان یک وحشت و ترسی مرا گرفته بود. اینکه با کارگردانی دارم کار می کنم که تا الان کار نکرده بودم و سر پیری اصلا نمی توانم راه بروم. کارگردانی که با هنرپیشه های بزرگ سینمای ایران کار کرده بود. او از کسانی بود که باعث شدند تماشاگر از فیلم های مصری و هندی و ایتالیایی و آمریکایی کشیده شود به طرف فیلم های ایرانی که مدیون هنرنمایی مثلا مرحوم فردین و بهروز وثوقی و ناصر ملک مطیعی و بیک ایمانوردی بود و یا اکبر مشکین و فنی زاده. به هر حال با ترس و لرز رفتم و سعی کردم کاری بکنم که این کارگردان که با این آدم های بزرگ کار کرده از من راضی باشد. خوشبختانه رضایت ایشان را بعد از اینکه فیلم را مونتاژ کردند به من اطلاع دادند.
همین برای من کافی است. امیدوارم تماشگری که این فیلم را ببیند آن را با کارهای قبلی آقای کیمیایی مقایسه کند. بدون شک با گذشته تفاوت هایی دارد. مونتاژ خیلی فوق العاده ای دارد. یک فیلم سینمایی است که مال آقای کیمیایی است؛ با هر نوع نگرشی که با آن هست.
در مورد نقش تان در این فیلم کمی بیشتر توضیح دهید
یک گانگستر ایرانی است، ولی خیلی مسائل عاطفی در آن زیاد است. فکر می کنم آدم فیلم را ببیند بهتر است. من فیلم را یک بار مونتاژ نشده دیدم.
سروش از شاهین شهر پرسیده: زمانی که در گاو بازی کردید چند سال داشتید و به جز آقای مجید انتظامی که فرزند شماست و آهنگساز برجسته ای است، فرزند دیگری هم دارید و به چه کاری مشغولند. دستمزد شما در فیلم ها چقدر است؟
راجع به دستمزد بهتر است که صحبت نکینم چون هیچ وقت یکنواخت نبوده، اما وقتی فیلم گاو را بازی کردم ۴۵ سال داشتم . من متولد ۱۳۰۳ هستم و سال ۴۷-۴۸ آن را بازی کردم. سه فرزند پسر دارم. رامین هم موزیسین است. شهاب هم همینطور. هر سه در اروپا تحصیل کردند. مجید در تهران است. رامین در ارکستر بزرگی در برلین کار می کند. شهاب ویلونسل می زند و در تهران است.
میثم از تهران: تاکنون چند تا فیلم بازی کردید و سخت ترین نقشی که داشتید چه بود؟
ببینید من حدود ۴۴ فیلم کار کردم. من فیلم ها را انتخاب می کنم و بعد رویشان کار می کنم. همه شان برای من کار مشکلی بوده چون من دلم نمی خواست کار آسانی بکنم. سعی می کردم با فیلم زندگی کنم. سخت ترین فیلم ها گاو از داریوش مهرجویی، حاجی واشنگتن مرحوم علی حاتمی و ناصرالدین شاه آکتور سینمای محسن مخملباف بوده است.
علوی از نیویورک : آینده سینمای ایران را چگونه می بینید. آیا پیشنهادی برای شادتر شدن سینمای ایران دارید؟
هنرپیشه مورد علاقه شما کیست؟ درمیان زن ها، از جودی فاستر خوشم می آید، که می توانم او را با سوسن تسلیمی بازیگر فوق العاده ما مقایسه کنم، نیکول کیدمن که از نسل جدید است. از میان مردها نیز تام کروز خیلی خوب است خصوصا در فیلم مرد بارانی که با داستین هافمن بازی کرد و من از بازی تام کروز بیشتر خوشم آمد. در میان نسل جدید (ایران) نیز یک آدم درخشان است و آن پرویز پرستویی است. هنرپیشه تئاتر است که من کارهایش را با دقت نگاه می کنم. کارش فوق العاده است، خصوصا در آژانس شیشه ای. |
مسلماً من آینده ایران را موفق ارزیابی می کنم. مسلماً (فیلم های) شاد و بازاری هم باید ساخته شوند. فیلم ها مربوط به زندگی آدم هاست و غم و شادی در زندگی همه کس وجود دارد. سینما منعکس کننده زندگی مردم است. اگر ما بخواهیم سینما درست کنیم، هم می توانیم سینمای شاد داشته باشیم و هم سینمای غم.
شما هم در فیلم های تراژیک بازی کردید مثل فیلم گاو و هم در نقش های کمدی مثل اجاره نشین ها ظاهر شدید، چگونه بین این دو نقش تا این حد متفاوت تعادل ایجاد میکنید؟
من تنها نیستم، همه هنرمندانی که در تئاتر بازی کردند و با انواع مختلف تئاترآشنایی دارند و سال های روی صحنه بودند، برایشان کار ساده و روانی است. همه همکاران من مثل آقای علی نصیریان که در کار سینما و تئاتر آدم برازنده ای است، آقای مشایخی، آقای عباس جوانمرد، آقای جعفر والی و خیلی های دیگر هم که اسم هایشان به خاطرم نمی آید، این کار را می کنند. من خودم خیلی دلم می خواد اصولاً کاری بکنم که در خاطره ها بماند و ماندگار شود. به همین دلیل من انتخاب می کنم. حالا اگر شانس من بوده که این انتخابم درست دربیاد خداوند را شکر می کنم.
بهمن گفته از میان کار شما یک مورد هم کار ضعیف سراغ ندارم.
من از بهمن بخاطر محبتش و اهمیتی که به کار من دادند سپاسگزاری می کنم. من من به کاری که می کنم باور دارم... من به کلمه بازی کردن زیاد رغبتی ندارم. من می گویم که آدم باید کار را زندگی کند. نمی دانم کدام بزرگی است که می گوید: آنچه که برپرده سینما می گذرد واقعی نیست چون اگر واقعی باشد که هنر نیست. هنر چیزی فرای واقعیت است. یعنی نزدیک شدن آدم به واقیعتی که در وجود هر کسی هست و ما می خواهیم آن را کشف کنیم. اگر بتوانیم این کار را بکنیم که مردم زندگی مرا باور کنند، آن هنرپیشه موفق است و ماندگار می شود و کارش هیچ وقت از خاطره ها فراموش نمی شود. یادم است که کلاس پنجم ابتدایی بودم در تهران سینمای ایرانی بازشده بود که فیلمی نشان می داد به نام "پانزده سال گمنام" که هنر پیشه ای داشت به نام آکیم تامیروف که بعد ها خواندم روسی بود. اسم او مثل اسم پدرم در خاطرم مانده. ببینید که سینما چه بعدی دارد... هنر برای من خیلی ارزش و احترام دارد. من آن را از هر رشته ای بالاتر می دانم. حتی از وزارت، چون این مقام ها به سرعت عوض می شوند و در خاطرآدم نمی مانند اما آدم هیچ وقت چارلی چاپلن را که همیشه برای مردم شادی آفرین بود و آدم از کارش لذت می برد، از یاد نمی برد.
شهرام از اهواز: به نظر شما سانسور چه در وجه سیاسی و چه در وجه اخلاقی آن، بیشتر به رشد بعد هنری سینمای ایران کمک کرده است یا به تضعیف بنیه اقتصادی و هنریش؟
راجع به سانسور نظر خاص خودم را دارم. سانسور در همه کشورها وجود دارد، هر کدام به یک وجهی. هر کشوری روی فیلم ها به طریقی سانسور دارد حالا یا کم یا زیاد. من فکر نمی کنم سانسور بتواند جلوی پیشرفت را بگیرد. شاید بتواند گاهی سرعت را کند کند. فیلم هاییکه مثلاََ ناصر تقوایی ساخته که آقای اکبر مشکین در آنها بازی می کرد، این فیلم مدت ها سانسور بود اما بالاخره به نمایش درآمد. هنرپیشه حرف خود را می زند و هیچ سانسوری نمی تواند جلویش را بگیرد. بعدها ممکن بگویند آنچه که می خواسته بگوید این و آن بوده، مثل فیلم گاو که الان برایش تجزیه و تحلیل می کنند. به هر حال سانسور جلوی هنر را نمی تواند بگیرد. خانم هنرمندی به نام شقایق فراهانی که دختر بهزاد فراهانی است و بچه با استعدادی است چیزی به من گفت که برایم خیلی آموزنده بود. او گفت که رودخانه که حرکت می کند سعی می کند بهترین راه را برای عبورش پیدا کند. جلویش اگر سنگ باشد، آنقدر جمع می شود تا راه پیدا کند و عقب نرود. من فکر می کنم هنرها هم چنین حالتی دارد. هنر از لای جرز دیوار هم رد می شود، هنر از پشت پرده ها هم رد می شود و بالاخره از جایی سر می آورد. جلویش را نمی توانند بگیرند.
سختترین نقشتان چه بوده است؟ .... سخت ترین فیلم هایی که در آن بازی کرده ام، گاو از داریوش مهرجویی، حاجی واشنگتن مرحوم علی حاتمی و ناصرالدین شاه آکتور سینمای محسن مخملباف بوده است. |
مهدی از لندن: فیلم های مختلفی را از ایران برایم فرستاده اند و تماشا کرده ام؛ متاسفانه در این بازی ها فاصله زیادی بین بازیگری هنرپیشگان قدیمی و نوظهور می بینم و اکثرا بسیار ضعیف بازی می کنند ایا سطح آموزش ها پایین آمده؟ مشکل چیست؟
من اعتقاد دارم، تجربه، کار صحنه و مطالعه و تحصیل برای هر بازیگری چه خانم و چه آقا لازم است. بازیگرهای جوان ما این امکان را دارند که تحصیل کنند و آموزش ببینند. دانشگاه هنرهای زیبا هست، دانشگاه آزاد اسلامی است، کلاس های خصوصی و بسیار خوب و ارزنده هست. باید کار خودشان را به آن حد خوب برسانند، هیچ کاری مفت و بی زحمت به دست نمی آید. هیچ کسی یک دفعه پیشرفت نمی کند. به سابقه ۶۵ ساله خود من نگاه کنید، از کجا آمدم ، حالا مثلا چی شدم. به خدا هیچ چی. به خدا هیچ چی...
حمید رضا از لندن: میخواستم بپرسم از کار کردن با کدام کارگردان بیش از همه لذت برده اید. دوم اینکه به یاد ماندنی ترین سکانسی که بازی کردید چه بود؟
هر کارگردان برای خودش شیوه کار و رفتار خاصی خودش را دارد. بیشتر مربوط می شود به شناخت و تحصیل و بهره برداری شان از علم و تکنیک و روش سینما. من سعی می کنم از کارگردان ها در حد اعلا استفاده کنم که کار من بهتر و پخته تر شود. گاهی منتظر کارگردان نمی شوم و سعی می کنم تا اونجاییکه نقش خودم را زندگی کنم یعنی شخصیت بازی را خلق کنم.
جلیل مختار شاهی از تهران: آقای انتظامی! حال که فرصتی دست داده، مایلم از زبان خودتان قدری برای من و دیگر خوانندگان درباره چگونگی ورودتان به این عرصه صحبت کنید.
وقتی که به کار بازیگری وارد شدم، یعنی ۱۳۲۰ که در تئاتر های لاله زار بودم، هنوز دانشکده ای بنام دانشکده هنرهای زیبا وجود نداشت. بعدها یک هنرستان هنرپیشگی بوجود آمد که من امکانش را نداشتم که به آنجا بروم. من همین جوری حرفه ای وارد تئاترهای لاله زار شدم. بعد از کودتای ۲۸ مرداد که تحولاتی در کشور بوجود آمد من به آلمان رفتم و کلاس های شبانه تئاتر را دیدم. بعد به تهران برگشتم و به هنرهای زیبا رفتم و در آتجا کارهای صحنه ای و تلویزیونی زیادی کردم و بعد فیلم گاو را بازی کردم. تازه رفتم دانشگاه سر کلاس نشستم، در سن ۴۵ سالگی. رفتم رشته سینما و تئاتر خواندم. یعنی من هیچ لحظه ای را از دست ندادم. همین الان که به این سن رسیدم اگر مطالعه نکنم به جایی نمی رسم. آرزو می کنم که واقعا جوان ها به این فکر باشند که باید تحصیل کنند و یاد بگیرند. مفتی که نمی شود...
مصطفی از مراغه: آقای بازیگر، در بازیگری چه نقطه ای مانده که به آن نرسیدید؟
کدام نوع موسیقی را دوست دارید؟ بچه های من همه موسیقی کلاسیک کار کرده اند و من و خانمم درخانه به تمرین آنها گوش می کردیم... مسلما موسیقی سنتی ایرانی خودمان را خیلی دوست دارم. اسم می برم: خانم دلکش، خانم هایده که خیلی برایش احترام قائلم. از آقایان هم ایرج که جای آقای فردین در فیلم ها می خواند و خیلی خوب بود، گلپایگانی هم خیلی خوب است. الان در شرایط فعلی نمی توانیم از ناظری یا شجریان اسم نبریم. |
نقطه خاصی در هنر وجود ندارد که بگویم به آن رسیدم و یا نرسیدم. همین که من توانستم یک مدتی در سینما کار کنم و جزو کسانی باشم که تماشاگری به من توجه بکند و این سوال را از من بپرسد، راضی ام.
کاوه از تهران : چرا در برنامه های تلویزیونی شرکت نمی کنید؟
من اصولا خوشم نمی آید. خوب بعضی ها دوست دارند اما من دوست ندارم و دلم نمی خواد که هر وقت شد بروم تلویزیون و خودم را ورق بزنم که من این کار را کردم و آن را کردم. این ها را بار ها گفته ام و توی کتاب ها نوشته اند، حتی فرنگی ها هم می دانند. من فکر می کنم مخاطب ما اطلاع کامل از فعالیت من دارد و دلش نمی خواهد.
من بیایم تلویزیون و بگویم چند سال دارم، چند تا فیلم بازی کردم. یک بار گفتم بس است. دیگر نمی خواهم خودم را تکرار بکنم. البته من یک بار وقتی تلویزیون برای من بزرگداشت گرفت به تلویزیون رفتم، آنجا یاد بچه های افغان افتادم و اعلام کردم که می خواهیم پول جمع کنیم برای آنها و خوب در تهران این کار را کردیم که عده ای هم خوششان نیامد از این کار و گفتند چرا این کار را کردی ولی عکس العمل خوبی هم داشت. این حس من بود که بیام از این سکو استفاده بکنم و حرکت زیبایی انجام بدم و دادم و می دانم که کار خیری بوده و عکس العمل خوبی داشته است.
بعضی ها پرسیده اند: آیا فکر می کنید فضای بازی که سینمای ایران در زمان آقای خاتمی پدید آمد، در دولت جدید هم ادامه پیدا می کند؟
به نظر من فضای بازی در زمان آقای خاتمی پیدا شد، ولی مسایل فرهنگی ما، روزنامه، سینما، تئاتر، نقاشی، شعر و همه هنرها در هیچ حکومتی عقب نخواهد رفت. شاید این حرکت سست شود و گاهی رنگ عوض کند اما همچنان حرف اول را می زند. این فرهنگ هر کشور است که به جلو می رود. ما نمی توانیم به عقب برگردیم. ما نمی توانیم جراید یا تئاتر چهل سال پیش را داشته باشیم. ما از طریق فرهنگ مان به دنیا شناخته می شویم و من به بهبودی اوضاع فرهنگی ما امید دارم.
پرسیده اند: آیا به موسیقی گوش می کنید. کدام نوع موسیقی را دوست دارید؟
بچه های من همه موسیقی کلاسیک کار کرده اند و من و خانمم درخانه به تمرین آنها گوش می کردیم... مثل موسیقی سمفونیک ایثار که مجید ساخت و در تالار وحدت اجرا شد و مورد استقبال گرم تماشاگران واقع شد. مسلما موسیقی سنتی ایرانی خودمان را خیلی دوست دارم. اسم می برم. حتما می برم: خانم دلکش، خانم هایده که خیلی برایش احترام قائلم. از آقایان هم ایرج که جای آقای فردین در فیلم ها می خواند و خیلی خوب بود، گلپایگانی هم خیلی خوب است. الان در شرایط فعلی نمی توانیم از ناظری یا شجریان اسم نبریم. اینها همه زحمت کشیدند و افتخار کشور ما هستند.
شهرام از تهران : ازمیان بازیگرهای زن و مرد ایرانی و خارجی کدام ها را می پسندید؟
درمیان زن ها، از جودی فاستر خوشم می آید، که می توانم او را با سوسن تسلیمی بازیگر فوق العاده ما مقایسه کنم که هم در تئاتر کار کرده و هم در سینما و در هر نقشی که بازی می کند فوق العاده است. نیکول کیدمن که از نسل جدید است. از میان مردها نیز تام کروز خیلی خوب است خصوصا در فیلم مرد بارانی که با داستین هافمن بازی کرد و من از بازی تام کروز بیشتر خوشم آمد.
در میان نسل جدید نیز یک آدم درخشان است و آن پرویز پرستویی است. هنرپیشه تئاتر است که من کارهایش را با دقت نگاه می کنم. کارش فوق العاده است، خصوصا در آژانس شیشه ای.
در تئاتر ما بازیگران و نویسندگان خیلی خوبی وجود دارند مثل آقای رحمانیان و بهرام بیضایی. مجلس شبیه خوانی مهندس ماکان... که وقتی آن را دیدم، واقعا تئاتر دیدم و برایم فوق العاده بود. حالا به هر دلیل آن را برداشتند از روی صحنه ولی به هر حال اجرا شد و ما آن را دیدیم. فیلمی را یک وقت سانسور می کنند که هیچکس آن را نمی بیند مثل فیلم "خط قرمز" مسعود کیمیایی که هنوز نیامده. مال اوایل انقلاب است. ولی تئاتر آقای بیضایی که استاد من بوده و به کارش علاقمند هستم، به هر حال نمایش داده شد.
شما با آقای بیضایی هیچوقت کار نکردید؟
نه کار نکردم، ولی شاگردش بودم. در دانشگاه که تئاتر چین را درس می داد و من بلد نبودم جواب بدم. یاد بهرام به خیر. همیشه برایش احترام قائل هستم. مرا صدا کرد و گفت بیا اینجا، ورق هایت را اینجا بگذار، و بلند گفت من به انتظامی نمره دادم. خوب استاد بود می توانست این کار را بکند. محبت و بزرگواری اش بود. این کار جدیدش فوق العاده زیبا بود. همینطور کار قبلی اش شب هزار و یکم که چند خانم بازیگر فوق العاده داشت. یکیش خود خانم بیضایی بود. دیگری خانم پانته آ بهرام.
زمان از تهران: در مواجهه با فرایندهای اجتماعی و واکنش به آنچه در کشور می گذرد، هنرپیشگان، نسبت به اهل موسیقی و اهل ادبیات، بی تفاوت تر هستند. در این مورد می توان صدها هنرمند اهل موسیقی، و ده ها شاعر را نام برد. اما شمار هنرپیشگان فعال در امور یاد شده، به عدد انگشتان دو دست هم شاید نرسد. علت چیست؟ آیا می توان علت را در وضع مالی بهتر هنرپیشگان در شرایط حاضر جستجو کرد یا این امر به ماهیت هنرهای یاد شده بازمی گردد؟
این سئوال خیلی پیچیده است و من فکر می کنم کار هنرمند این نیست که مستقیما درگیر سیاست و مسایل سیاسی شود. چون آنها کار خودشان را از طریق هنر می کنند و از طریق هنر حرف هایشان را می زنند. خوب شاید عده ای از هنرپیشه سینما انتظار دارند که اکتیو سیاسی باشند و فعالیت سیاسی کنند اما این انتظار درستی نیست. به نظر من سئوال ایشان خیلی دقیق و پخته نیست. من در ایران زندگی می کنم و نسبت به مسایل ایران بی تفاوت نیستم و نسبت به حوادثی که روی می دهد مثل زلزله و امثالهم واکنش نشان می دهم. هر هنرمندی، هنرش معرف فعالیت اش است چه اجتماعی و چه سیاسی.
نزهت از تهران: از نظر شما خوشبختی واقعی در زندگی چییست؟ چه صفتی هست که همیشه دوست داشتید در شما وجود داشته باشد؟
من اصولا دلم می خواهد که آدم سلامت زندگی کند. اگر درس می خواند، برای نمره نخواند، درس بخواند که آدم شود. شعور پیدا کند. آدم باید حقیقی زندگی کند و عاشق کارش باشد. نه پول میتواند خوشبختی بیاورد، نه شهرت. شهرت آرامش آدم را می گیرد. من خوشحالم که سلامت بودم و سلامت زندگی کردم.
عزت الله انتظامی، در سینمای ایران چهره برجسته و شناخته شده ای است. او بیش از چهار دهه در سینما و تئاتر ایران حضوری فعال داشته و با ایفای نقش هایی استثنایی در یاد ایرانیان سراسر دنیا مانده است.
تازه ترین نقش آفرینی آقای انتظامی در فیلم "حکم" ساخته مسعود کیمیایی است که قرار است به زودی در تهران اکران شود. همکاری او با مسعود کیمیایی که برای نخستین بار صورت گرفته، یک حادثه مهم در سینمای ایران تلقی می شود.
تماشاگران جدی سینما هرگز بازی چیره دستانه او را در فیلم "گاو" ساخته داریوش مهرجویی فراموش نمی کنند. بازی او در فیلم "گاو" نقطه عطف و تحولی شگرف در تاریخ بازیگری سینمای ایران است.
برای بازی در همین فیلم بود که انتظامی جایزه بهترین بازیگر(هوگوی نقره ای) جشنواره شیکاگو را در ۱۹۷۱ به دست آورد.
پس از "گاو" نیز، انتظامی با بازی در فیلم های صادق کرده، آقای هالو، پستچی، بیتا، دایره مینا، بانو، هامون، هزاردستان، ناصرالدین شاه آکتور سینما، کمال الملک، گراند سینما و روسری آبی به یکی از چهره های ماندگار سینمای ایران تبدیل شده است.
آقای انتظامی انتظامی در سال گذشته هزارمین جایزه سینمای ایران را از جشنواره وزول فرانسه به دست آورد.
برگرفته از:
http://www.persiafilm.com/frmArticle_fa-IR.aspx?ID=1098&CategoryID=8